مهرداد مامانمهرداد مامان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

pesare maman

8 ماهگی پسرم

پسر قشنگم 8 ماهه شده و روز به روز شیرین تر و خوردنی تر میشه و دل منو باباشو با کاراش میبره،تازگیا یاد گرفته همش میگه د د .... وقتی لباسشو عوض میکنم فکر میکنه میخوام ببرمت بیرون و همش میگه دد فداش شم پریروز برا اولین بار با ماشین با هم رفتیم بیرون تو تو صندلیت نشستیو حال میکردی و اصلا صدات در نیومد،با هم رفتیم خونه خاله مهتاب البته اینم بگم مامان خیلی استرس داشت.دیروزم دوباره با هم رفتیم بیرون...رفتیم زیروتن برات جوراب بخرم که نداشت بعدم رفتیم خونه خاله مهرآرا که دیگه پارمیدا و پانته آ نذاشتن بیایم خونه و ظهر همونجا موندیم.دیروز صبحم با بابابی بردیمت دکتر،خانم دکتر معاینت کرد و گفت همه چی خوبه.وزنت شده بود 8800 و دور سرتم ...
15 شهريور 1392

پسرم اولین عروسیشو رفته :*

سلام گل پسرم.نوشته های مامان همش با تاخیره شنبه هفته پیش یعنی 26 مرداد عروسی میلاد دوست بابایی بود و تو اولین عروسیو با مامان بابات اومدی البته عروسی خاله مینو هم تو دلم بودیو همش تکون تکون میخوردیو برا خودت میرقصیدی خلاصه شب رفتیم عروسی و تو تالار یکمی مامانو اذیت کردی چون هم شلوغ بود هو گرم و تو حسابی خسته شده بودی بلاخره مامان تو رو برد تو نمازخونه و شیر خودی همون جا خواب رفتی.شبم برا باغ بابا اصرار داشت شما نیاین که مهرداد اذیت نشه ولی مامان اصرار کرد وبالاخره رفتیم باغ.اونجا تورو گذاشتیم تو کالسکه و تو حسابی حال کردی،رقص نورو رقصارو نگاه میکردی حال میکردی تا اینکه خواب رفتی فدات شم.خلاصه ساعتای 3 بود اومدیم خونه...  ...
5 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pesare maman می باشد